۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان است

۱۳۸۸ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

گفتن

می خواستم بگویم :
( گفتن نمی توانم )
آیا همین که گفتم
یعنی
که
همین که
گفتم ؟

۱۳۸۷ دی ۲۹, یکشنبه

BBC

BBC آغاز بکار کرد, البته بخش فارسیش منظورمه.

بر خلاف نظریات خیلی از دوستان من از تنوع برنامه هاش خوشم اومده و به نظرم از یه تلویزیون صرف سیاسی بهتره.

کیفیت پخشش هم عالیه. مجری های تمیزی هم داره و کاملا مشخصه که ( امیدوارم) قراره شیک باقی بمونه.

فقط کمی هنوز البته صدا زدن همکارانشون واسه من جا نیفتاده , مثلا به بهنود می گه با تشکر از مسعود !

اما واسه قضاوت زوده هنوز.

به هر حال از شبکه های صرف تبلیغ - موسیقی خیلی بهتره !

۱۳۸۷ دی ۲۴, سه‌شنبه

Golden globe & Tapesh

دیشب برنامه Golden Globe رو از Tapesh دیدم.
نه اینکه خیلی سینمایی باشم اما خوشم اومد.
کلا به نظر من امیر قاسمی از بقیه افراد شاغل در تلویزیون های لس انجلسی باهوشتر و سیاستمدارتره و البته بروزتر.
من که از لودگی شبخیز بدم می آد و کانال هاشو حذف کردم از لیست , شبکه تپش هنوز بعضی وقتها میتونه جذابیت داشته باشه مخصوصا دیشب.
البته بیشتر از دیدن برنامه زنده انتخاب کیت وینسلت برای هردو نقش مکمل و نقش اول زن واسم جالب بود. وینسلت رو تو دود مقدس ( Holy Smoke ) دوست دارم و به نظرم جز معدود بازیگرهای زن هالیوودیه که فیلم مزخرف بازی نمی کنه ( یه زمانی فکر می کردم Julia Roberts هم همینطوره که البته تازگیها کمی نظرم عوض شده ).
نوع صحبت کردنش موقع گرفتن دومین جایزه اش هم باحال بود. جلو شوهرش به دی کاپریو گفت 13 ساله دوست دارم و دی کاپریو هم با یه بوسه جوابش رو داد .
بعد از اون با یه حالت فوق العاده از شوهرش تشکر کرد.اگه ندیدین توصیه می کنم این قسمت رو حتما ببینین.
همین.

۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه

دوست ارجمند آقای دهقانیان یه شعری دارن که چند وقتی ذهن منو شدید مشغول کرده , خواستم یه حاشیه ای کوتاه بر اون بنویسم
اصل شعربا این مصراع شروع می شه که وام گرفته از استاد سعدی شیرین سخنه .البته کمی اصلاح شده این شعر !

یک شب افتاد فتنه ای در شام
که همه تا سحر به ... رفتند

......

هر شبی یاد من شود همراه
با همان ها که پا به پا ! رفتند
کاش می شد نشانی ی پیدا
به کدامین محله ها رفتند
که نبردند هیچ کس را هم
خودشان نیز ما سوا ! رفتند
ای علی دست ما به دامانت
ببر آنجا که بچه ها ! رفتند
ای برادر شهید حق ! ناصر !
شهدا هم به آن ورا رفتند؟
راستی جمعه بود یا این بار
بعد شب جمعه ها رفتند !
( اخوان پیرمرد طریقت و راه
یحتمل موسم یوگا رفتند )
شعر هم شد تمام و ماند به دل
که همه تا سحر کجا رفتند ؟ !

پ.ن : ناصر یاد شهدا می افته با این شعر
اخوان دوست عزیزی که مدتی تو خط یوگا بود .